حدّ دزدی و سرقت بریدن چهار انگشت دست است به شرط آنکه یکی
از موارد ذیل نباشد :
1- پدر که از فرزندش سرقت کند .
۲- شوهر که از زنش سرقت کند .
۳- بنده و کنیز که از آقایش سرقت کند .
4- زن که از شوهر به اندازهٔ نفقه سرقت کند .
5- بچهٔ نابالغی که سرقت کند .
6- دیوانه ای که در آن حال سرقت کند .
۷- مضطرّ گرسنه که غذا و قوتش را سرقت کند .
۸- کسی که مالی را که قیمتش کمتر از ربع مثقال طلا است سرقت کند .
۹- غلام و کنیزی که از جملهٔ أموال غنیمت هستند و از غنائم سرقت کنند .
10- کسی که مال مسروقه را هنوز از مکانش بیرون نساخته .
۱۱- کسی که در أماکن عمومی مساجد و مدارس و معابر سرقت کند .
۱۲- کسی که از جیب بیرون لباس که باز است سرقت کند .
۱۳- کسی که پیش از قیّام بیّنه برسرقت او توبه نموده باشد .
14- کسی که خودش إقرار به سرقت کند سپس از إقرارش برگردد .
15- کسی که فقط یک شاهد برسرقتش شهادت دهد .
16- کسی که خرما یا أنگور را از درختش سرقت کند .
۱۷- کسی که درسال قحطی و گرانی غذا را سرقت کند .
۱۸- کسی که پرندگان را گرچه پرواز نکنند مانند خروسی و مُرغ و مُرغابی وغیره را سرقت کند .
۱۹- کسی که چیزی را که محافظت و نگاهداری نشده سرقت کند.
۲۰- کسی که مال را به نزدش أمانت سپرند و آن را سرقت کند .
۲۱- کسی که مالی را به اجاره دهد سپس از مستأجر سرقتش کند.
۲۲- کسی که مُدّعی شود که با إذن صاحب مال آن را برداشته .
۲۳- کسی که عَلناً به زور مال دیگری را از او غصب و سرقت نماید .
24- کسی که مُدّعی شود که مال را سرقت نکرده بلکه به او بخشیده اند .
25- کسی که شریک است ومال شریکش را به قصد أدای آن سرقت کند .
26- کسی که مجبور ومکره به سرقت نمودن مالی شود و سرقت کند آن را .
۲۷- کسی که در حال خواب آلودگی یا مستی و گیجی بی إلتفات سرقت کند .
۲۸- کسی که سنگ های ساختمانی و سنگ فرش را سرقت کند .
۲۹- کسی که به زور و شکنجه و شلاّق إقرار نماید که سرقت نموده .
۳۰- کسی که دست و پا ندارد و معلول و عاجز است سرقت کند .
۳۱- کسی که مالی را به رهن و گرو به کسی داده و آن را سرقت کند از او .
۳۲- کسی که از دست کسی چیزی را برُباید واختلاس نماید و فرار کند .
۳۳- کسی که از مالی که حقّی در آن دارد به هر نحو که باشد سرقت کند .
34- کسی که سیّد مستحقّ خمس است و از مال کسی که ممتنع از خمس است سرقت کند خمس را .
35- کسی که مستحقّ زکات است و از مالی که زکات عیناً در آن هست به اندازهٔ آن سرقت کند .
اصل این مطالب را می توانید در صفحه 299 کتاب خلاصه الفقه مطالعه نمایید.