مرقومۀ شريفه فقهی
2016-04-27
موارد قاعدۀ الزام
2016-04-27

در فقه شیعه چندین قاعدۀ مُسلّمه هست که مورد تمسُّک فقهاست از این قبیل :

۱- قاعدۀ – یَد ، هر کس هرچه در دست تملّک دارد مالک آن است مگر خلاف آن ثابت شود .

۲- قاعدهٔ – من ملک، هر کس مالک هر چیزی که هست إقرار مربوط به آن راهم مالك است .

۳- قاعدهٔ – إمکان ، تا وقتی که إمکان داشته باشد خون زن حیض محسوب شود حکم آن را دارد .

4- قاعدۀ -لاضَرر، کسی حقّ ضرر زدن به دیگری را ندارد و هر موردی که عبادت ضرری شود تکلیف ساقط است .

۵- قاعدهٔ – نفی السّبیل، به فرمودۀ : لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا، کافر حقّ تسلّط بر مسلمان را ندارد .

6- قاعدۀ – إصالة الصّحة، تمامی أعمال مسلمانان إبتداءً محکوم به صحّت است بلکه إستصحاباً هم مگر خلافش ثابت شود .

۷- قاعدۀ -غرور، کسی که دیگری را إغفال نماید و ضرری به او رساند ضامن آن می شود .

۸- قاعدۀ – فراغ و تجاوز ، پس از گذشتن وقت و تجاوز از محلّ عبادت شک نمودن أثری ندارد .

9- قاعدهٔ – حرمت إعانت ، حرام بودن کمک و یاری نمودن بر إثم و گناه و همکاری بر معصیت و حرام .

۱۰- قاعدۀ – إشتراک، هر حکمی که عمومی باشد در شرع تمامی مکلّفین در آن مشترکند .

۱۱- قاعدهٔ – إتلاف، هر کس مال دیگری را تلف کند بی رضایت و إذنش ضامن آن است .

۱۲- قاعدهٔ – عَدم ضمان أمین ، کسی که أمانت دار است اگر مال امانت، در دستش تلف شود بی تقصیر ضامن نیست .

۱۳- قاعدهٔ – ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده ، آن مالی که تصرّف در جنس سالم آن موجب ضمان است غیر سالمش هم چنین است .

14- قاعدۀ – أجرت گرفتن بر واجبات، مشروع بودن أجرت گرفتن بر واجبات غیر عینی و اجیر شدن بر آنها .

15- قاعدۀ – حجّیت بیّنه ، دربارهٔ هرموضوعی که دوشخص عادل شهادت دهند ثابت می شود .

16- قاعدۀ – إقرار عُقلا، إقرار هر شخص عاقل دربارۀ خودش حجّت است مگر جدّی نباشد .

۱۷- قاعدۀ – عقود تابع مقصودند، قراردادها همان گونه که هنگام عقد قصد شده اند واقع می شود .

18- قاعدۀ – المؤمنون عند شروطهم، مؤمنان پایبند شرط هائی هستند که ضمن عقدها قرار داده اند .

۱۹- قاعدۀ – إنحلال عقود، بسا مواردی که عقدها منحلّ و فسخ گردند .

۲۰- قاعدۀ – ألبیّنة علی المّدعی ، در هر مخاصمه مُدّعی باید دو شاهد عادل بیاورد .

۲۱- قاعدۀ – لاتُعاد، سهو و نسیان موجب إعادهٔ نماز نیست مگر در طهارت و قبله و وقت و أرکان .

۲۲- قاعدۀ – الإسلام یجبّ ما قبله، تازه مسلمان مکلّف به قضای عبادت های زمان گذشته نیست .

۲۳- قاعدۀ – القُرعة لکلّ أمر مشکل ، در هرموردی که تشخیص موضوع مشکل شود قُرعه حّل مشکل می کند .

24- قاعدۀ – عُسر و حَرج، هر تکلیفی که موجب عسر و حرج و مشقّت غیرقابل تحمّل شود ساقط می شود .

25- قاعدۀ – ولایة الفقیه، در زمان غیبت فقیه جامع الشرائط ولایت برامور حسبیّه و مصالح اسلام و مسلمین دارد .

26- قاعدۀ – إصالة عدم التّداخل ، هرسببی که موجب حکمی مستقّل است جدا از سبب دیگری که موجب حکم دیگر است .

۲۷- قاعدهٔ – یحرم بالرضاع ما یحرم بالنّسب، آنچه که به وسیلهٔ نسب محرمیّت دارد به وسیلۀ شیر خوردن هم موجب محرمیّت است .

۲۸- قاعدهٔ – الفراش ، در صورت إمکان عقلی و شرعی فرزند متولّد از زن فرزند شوهر اوست .

۲۹- قاعدهٔ – المیسور، آنچه که قسمتی از آن در حدّ قدرت انسان است ساقط نمی شود به جهت مقدور نبودن بر تمامی آن .

۳۰- قاعدهٔ – الإحسان، کسی که احسان کند بدیگری لیکن او متضّرر شود تصادفاً از إحسانش آن کس مؤاخذه نمی شود .

31- قاعدۀ تسامُح در أدلّۀ سُنن ، آنچه از مستحبّات روایت شده به صرف نظر ازسند به أمید ثواب عمل می شود .

32- قاعدۀ – شرط فاسد مُفسد نیست، درعقد صحیح شرعی اگر شرط فاسدی بیاید خود عقد فاسد نمی شود .

۳۳- قاعدهٔ حُجیّت بازار مسلمانان، آنچه که از بازار مسلمانان به دست می آید محکوم به طهارت و حلیّت است .

34- قاعدهٔ – مشروعیّت عبادات بچّه، طفل مميّز نمازها و روزه ها و حجّ و عبادت هایش مشروع است .

35- قاعدۀ – الزّعیم غارم، کسی که دیگری را ضامن می شود از جانب او مورد ضمانت را باید بپردازد .

36- قاعدهٔ – الوصیّة حقّ لکلّ مسلم ، هرمسلمانی حق دارد وصیت کند و باید وصیتش إجرا شود .

37- قاعدة ـ الشّفعة جائزه ، در مواردی که انسان حق شفعه دارد مانند شرکت شفعه مشروع است .

۳۸- قاعدۀ – لا رهن إلامقبوض، گرو نهادن شرطش قبض نمودن و در اختیار داشتن گروگان است .

39- قاعدهٔ – الوقوف علی ما وقفت ، با موقوفه ها باید طبق وقفیّت واقف عمل شود .

40- قاعدۀ – علی الیدما أخذت، هردستی که چیزی را گرفته باید خودش پس دهد آن را .

41- قاعدۀ – إصالة الطّهاره، هرچه را که علم به نجاستش نداریم محکوم به طهارت است .

42- قاعدۀ ـ إصالة عدم التذكية، هر حیوانی که یقین به تذکیه اش نداریم خوردنش حرام است .

43- قاعدۀ – النّاس مسلّطون ، مردم إختیار جان و مال وناموس خود را دارند .

44- قاعدهٔ – الطّلاق بید من أخذ بالسّاق ، طلاق فقط در دست شوهر شرعی زن است .

45- قاعدۀ- إلزام، که پیروان مذاهب و أدیان دیگر مُلزم به أحكام مذهبشان هستند .

و نسبت به مذاهب اسلامی جهت مزید فایده بعض موارد قاعدهٔ الزام را ھم درج می نمایم

اصل این مطالب را می توانید در صفحه 337 کتاب خلاصه الفقه مطالعه نمایید.

اشتراک گذاری :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *